عرفان مثبت

ویژگی های عرفان منفی

 

1- طرفداران عرفان منفی معتقدند كه باید "خود" را تحقیر كرد و غرایز طبیعی را از كار انداخت تا یك من روحانی و ملكوتی ساخته شود. مكاتب هندی نظیر آیین بودا، این اعتقاد را بسیار ترویج می كنند. اینان به جای هماهنگ ساختن ابعاد وجودی انسان، به حذف برخی از ابعاد و استعدادهای آن ها می پردازند.

 

2- در عرفان منفی، سالك از مشكلات شكنجه زای زندگی فردی و اجتماعی می گریزد. ناگواری ها و گرفتاری های ناشی از عدم وصول به خواسته های خود، گاه موجب می شود كه فرد زندگی طبیعی را منفی تلقی كرده، برای رهایی از آن، به درون خود پناه ببرد.

با توجه به راز نهانی روح، در می یابیم كه همان گونه كه ناگواری ها و ناملایمات با روح انسان ناسازگارند و روح انسان را تیره می كنند، شادی ها و خوشی های طبیعی نیز با روح انسان سازگاری ندارند، زیرا راز روح را پوشیده می دارد. بنابر این، عارف باید هم نسبت به رنج ها و ناگواری ها حساس باشد و هم نسبت به شادی ها و خوشی های طبیعی.

 

3- عرفان منفی نشانه ناتوانی ما نسبت به انسان و طبیعت می باشد. برخی از مدعیان عرفان، كوچك ترین آگاهی از آن چه كه در دو قلمرو انسان و جهان می گذرد، ندارند و در عین حال در حالات عرفانی خود غوطه ورند. آن حالات روانی لذت بخشی كه برمبنای جهالت ها استوار باشد، نشانه عرفان كاذب است نه عرفان حقیقی. مسیر حركت عرفان حقیقی از روشنایی معرفت می گذرد، نه تاریكی جهل. در عرفان منفی، به اندیشه و تعقل بی اعتنایی می شود، ولی در عرفان مثبت، عقل و اندیشه جایگاه خاص خود را دارد.

 

4- در عرفان منفی، به عالم بیرون اعتنایی نمی شود و سالك فقط به "تاریك خانه درون" توجه دارد. گویی برای این افراد، جهان عینی مطرح نیست. در حالی كه برای ورود به منطقه درون، برای دریافت عوالم عرفانی، بدون توجه به جهان بیرونی امكان پذیر نیست.

 

حقیقت این است كه اگر یك انسان از درك و آشنایی با جهان برونی كه مواد موجودیت طبیعی او را آماده كرده و تعبیه نموده است و تا آخرین نقش های زندگیش كه با روان و مغز او در حال تأثیر و تأثر است، سرپیچی كند و ارزش حیاتی این درك و آشنایی را نداند و عالم حس و محسوس را نادیده انگارد - در حقیقت - چنین شخصی درصدد نواختن یك آهنگ موزون و خوشایند بدون داشتن ابزار و وسیله موسیقی برآمده است.

وارد شدن به حوزه دریافت عرفانی هستی، بدون قبول نمودن دنیایی كه عارف را به آن حوزه معنوی رهسپار كرده است، ممكن نیست. شیخ بهایی طی سروده ای می گوید:

 

ز حدوث پا كشیدم، به قدم رهم ندادند        ز وجود هم گذشتم، به عدم رهم نداند

به كنشت سجده بردم، به صنم رهم نداند        به طواف خانه رفتم، به حرم رهم ندادند

كه تو در برون چه كردی كه درون خانه آیی

 

"از فانی عبور كردم، از باقی محرومم نمودند. از هستی صرف نظر كردم، به نیستی اجازه ندادند وارد شوم. به گرد خانه خدا شتافتم، به بارگاهش نگذاشتند داخل شوم. همه این ها به این جهت بود كه می گفتند: در بیرون بارگاه چه كرده ای كه داخل بارگاه بیایی؟"

5- انگیزه گرایش به عرفان منفی، گاه گریز از هشیاری و آزادی است، زیرا هشیاری عمیق موجب توجه به جهان بینی و ایدئولوژی و احساس التزام به تكالیف و وظایف ناشی از آن ها می شود.

چون لازمه تعهد و عمل به تكالیف، دوری از لذایذ و بی اعتنایی به تمایلات و ایجاد هشیاری است، لذا برای فرار از هشیاری، عده ای به درون پناه برده و با احساسات لطیف عرفانی، دل خوش می دارند.

 

 

ارباب وجد و حال

 

طرفداران این نوع عرفان، گرایش شدید به وجد و شعف و هیجانات روانی دارند. بسیاری از عرفا در مراحل ابتدایی سیر و سلوك، بر اثر اشتیاق به وجود حالات لذت بخش، شروع به حركت می كنند و سپس مقصد حركت و هدف گیری آن ها تغییر می كند.

 

اگر لذت حاصل از وجد و حال و نشاط روانی بر اثر كمال جویی به ابتهاج روانی مبدل شود و من انسانی بر اثر تابش انوار ربانی به شكوفایی برسد، حركتی صحیح در مسیر گردیدن تحقق می یابد. در این موقعیت است كه انسان از لذت گرایی های ابتدایی سیر و سلوك احساس تأسف می كند. هر چند حالت وجد و شادی و هیجانات عرفانی بسیار لذت بخش است، اما انسان با عظمت تر از آن است كه خود را با این حالات زودگذر سرگرم كند، زیرا وی می تواند رابطه حقیقی با خدا برقرار كرده، استعدادهای نهفته خود را شكوفا سازد و خویشتن را اعتلاء بخشد.

 

اگرچه لذت جویی ناشی از حالات عرفانی، روحانی ترین نوع لذت است، اما مبنای آن نوعی از خودخواهی است كه سد راه گسترش روح آدمی در امواج آهنگ كلی هستی می شود".

 

لذت جویی با تكامل عرفانی ناسازگار است و ما هرگز در سخنان امیرمومنان)ع( كه سردسته عارفان حقیقی است، عبارتی را نمی بینیم كه لذت روحانی و عقلانی را، هدف تلاش های بشری در زندگانی تلقی كند.

لذت جویی ناشی از وجد و حال عرفانی مانع تابش انوار الهی بر روان آدمی می شود، زیرا لذت از شوون خودخواهی و مربوط به خود طبیعی می باشد. پدیده لذت - چه لذت طبیعی و محسوس باشد و چه لذت روحانی كه به هنگام حال و وجد به سراغ سالك می آید - با شكوفایی و ابتهاج روح تفاوت دارد. هرگونه لذت جویی با اندوه مقدس كه نصیب رشدیافتگان راه حق و حقیقت می شود، ناسازگار است. این نوع اندوه ناشی از كمبود امور مادی زندگی نیست، بلكه ناشی از احتمال عدم وصول به قله كمال است. سالكان حقیقی فقطدر مورد خویشتن نگران و اندوهگین نیستند، بلكه نگران دور افتادگان مسیر كمال نیز می باشند. خلاصه، نمی توان وجد و حال را هدف سالك تلقی كرد و در نتیجه به استعدادهای عالی انسانی بی توجه بود. البته اشكالی ندارد كه سالك در ابتدای راه، شایستگی حال و لذت روانی را دریابد و از آن به عنوان مقدمه برای وصول به مقام كمال بهره گیرد. باید توجه داشت كه بهجت و شكوفایی غیر از لذت جویی است. بهجت یك پدیده روحانی بسیار والاست كه توصیف آن كار ساده ای نمی باشد؛ به ویژه آن كه این پدیده را نمی توان به غوطه وران در خودخواهی ها تفهیم نمود.

تعداد بازدید: ۲۴۷۳۷

فرم تماس

آدرس:

فلکه دوم صادقیه - بلوار آیت الله کاشانی - خ حسن آباد - کوچه 4 - پلاک 22 - ایران - تهران

کد پستی: 1481843465
مرکز فروش آثار:
ایمیل: info@ostad-jafari.com
تلفن ثابت: +9821 44091042 +9821 44005453
نمابر: +9821 44070200
حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری است
توسعه و پشتیبانی فنی شرکت توسعه همراه افزار ایرانیان