وایتهد چه می گوید؟ نقد یك كتاب

خدا

 

یكی از مباحث مورد انتقاد درباره وایتهد، نظری است كه درباره ارتباط خداوند با زمان ابراز كرده است. چنان كه می گوید:

"طبیعت ازلی خداوند، كه به یك معنا غیر زمانی و به معنای دیگر زمانی است، ممكن است رابطه ای به صورت حضور ذاتی متقابل خیلی خاص و شدیدی با روح برقرارنماید."

 

وایتهد به این نكته توجه ندارد كه زمان معلول حركت است و حركت هم برخاسته از ماده و عالم طبیعت می باشد. وجودی كه ماورای ماده است، هرگز نمی تواند در بستر زمان قرار گیرد.

به نظر می رسد، ناتوانی تجرید مطلق خداوند از زمان - كه گریبانگیر افراد فراوانی از متفكرین است - وایتهد را هم رها نكرده است. وایتهد نیز مانند آن متفكران متوجه نشده است كه زمان به طور مطلق، معلول حركت و استمراری است كه در دو قلمرو برون ذاتی و درون ذاتی احساس می شود و این امتداد ذهنی كه زمان نامیده می شود، به قدری عمومیت دارد كه حتی موقعی كه خدا مورد دریافت قرارمی گیرد، ذهن انسانی نمی تواند بدون عبور از امتداد زمان، به آن دریافت برسد؛ مگر این كه مقصود وایتهد جلوه های عینی صفات فعلی خداوندی بوده باشد، مانند زنده كردن و میراندن و دیگر فعالیت های او كه در عالم هستی بروز می كند و در مجرای زمان قرارمی گیرد.

 

وایتهد تعلق خداوند به امور محال را مطرح می كند و مانند بسیاری از متفكران غربی نمی تواند از عهده حل آن برآید؛ چنان كه می گوید:

"آن مفهوم عدم امكانی كه حتی خداوند نیز قادر بر فایق آمدن بر آن نیست، موضوعی است كه الهیون قرن ها با آن آشنایی داشته اند."

 

این مطلب نشانه عدم اطلاع وایتهد از اصول دقیق و عالی الهیات می باشد. وی توجه ندارد كه قدرت هیچ گاه بر امر محال تعلق نمی گیرد.

یكی دیگر از مباحث قابل نقد وایتهد در مورد خداوند، تحلیلی است كه او از دیدگاه افلاطون در باب مثل و رابطه آن با خداوند ارائه داده است. او می گوید:

 

"مذهب افلاطون بر تصور او از آن چه خدا می تواند باشد، مبتنی است؛ خدایی كه از خیرگی و جذب افلاطون بر صور زیبایی ابدی نشأت می گیرد."

بنا به تفسیر وایتهد از افلاطون، خدا موجودی است كه "به اشكال زیبایی ابدی خیره شده" است. این نوع دریافت از خدا غلط است، زیرا خداوند متعال كه جامع همه كمالات است، فقط به نظاره زیبایی ابدی نمی پردازد، بلكه جلال و عظمت هستی نیز مورد نظاره اوست. اشكال مهم تر این است كه لفظ خیره شدن در مورد خداوند صادق نیست، زیرا هیچ چیز در عالم نمی تواند موجب شگفتی او شود. حتی كلمه "ابتهاج" خدا به ذات خویش را كه ابن سینا نیز در نمط هشتم اشارات به كار برده، خالی از ابهام و اشكال نیست. شاید بتوان عبارت وایتهد را این گونه تفسیر كرد كه مراد وی، خیرگی افلاطون به مثل است نه خیرگی حق تعالی به صور زیبایی ابدی.

 

در بحث از علم و فلسفه نیز وایتهد به تفسیر آراء افلاطون پرداخته و این نكته را مطرح می سازد:

"سردرگمی و بی نظمی موجود در طبیعت را [افلاطون] از نظر دور نداشت. او به صراحت، قدرت مطلق صانع متعال خویش را انكار می كند. نفوذ و سیطره اندیشه ها همواره تشویق كننده است، و تنها نظم های ممكن را پدید می آورد، گو این كه افكار افلاطون در این مورد در نوسان است و پاره ای از مواقع چنان می نویسد كه گویی صانع مزبور جهان را به حسب اراده متعالی خویش سامان می دهد."

 

این تفسیر قابل پذیرش نیست، زیرا اولا نفی نظم حاكم بر جهان طبیعت با دیگر اندیشه های افلاطون ناسازگار است. از نظر افلاطون، عالم موجود سایه عالم مثل است و از آن جا كه عالم مثل دارای نظم است، لذا سایه های آن ها هم باید دارای نظم باشد. ثانیآ: اگر افلاطون قدرت مطلق صانع را انكار كند، به تناقض گویی دچار خواهد شد، زیرا وی اراده متعالی را قبول دارد و بر اساس آن، ساماندهی جهان را تبیین می كند. قدرت از عوامل اراده است و كسی كه اراده را می پذیرد، چگونه می تواند قدرت را نفی كند؟

 

تعداد بازدید: ۲۹۲۳۱

فرم تماس

آدرس:

فلکه دوم صادقیه - بلوار آیت الله کاشانی - خ حسن آباد - کوچه 4 - پلاک 22 - ایران - تهران

کد پستی: 1481843465
مرکز فروش آثار:
ایمیل: info@ostad-jafari.com
تلفن ثابت: +9821 44091042 +9821 44005453
نمابر: +9821 44070200
حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری است
توسعه و پشتیبانی فنی شرکت توسعه همراه افزار ایرانیان