روباه مهمان نواز علامه جعفرى در يكى از خاطرات خود در ايام نوجوانى در منزلشان در تبريز مىگفتند: مادرشان در تبريز روباهى داشت كه آن را در مكان خاصى در حياط نگهدارى مىكردند. اين روباه بعضى اوقات كه تعدادى مهمان براى ديدن...

  استاد بسيار وارسته از علايق ماده و ماديات، حكيم و عارف بزرگ، مرحوم آقا شيخ مرتضى طالقانى قدس‌اللّه سرّه كه در حوزه علميه نجف اشرف در حدود يك سال و نيم، خداوند متعال توفيق حضور در افاضاتش را به من عنايت فرموده بود،...

  پس فرداى آن روز، ما در مدرسه مرحوم صدر اصفهانى كه در حدود يازده سال اينجانب در آنجا به تحصيل اشتغال داشتم، اولين جلسه روضه سرور شهيدان امام حسين(ع) را برگزار كرده بوديم. مرحوم آقا شيخ محمد على خراسانى كه از پارساترين...

   شيخ مرتضی طالقانی به من فرموده بود كه: «من تا چهل سالگى در يكى از روستاهاى طالقان (ديزان) چوپانى مى‌كردم. روزى در حال چراندن گوسفندها، تلاوت قرآن با صدايى بسيار زيبا به گوشم رسيد؛ حالم دگرگون شد و گفتم: خدايا،...

علامه عزادار بود، اما ... مى‌توانم با جرأت بگويم كه مرحوم علامه جعفرى مجسمه وفا به عهد بود و وفادارى ايشان زبانزد خاص و عام شده بود. هرگز يادم نمى‌رود كه دختر جوان ايشان در آذرماه سال 1371 به علت بيمارى سرطان فوت كرد و...

جلوه‌اى از عظمت شما مى‌توانيد در آن روز، جلوه‌اى از بزرگوارى و عظمت را در چهره انديشمند و غمگين استاد جعفرى مشاهده كنيد. تا آن لحظه، كسى نمى‌دانست چه رخ داده است؟ منتظر بودند تا استاد در جلسه حضور يابد و مشتاقان...

نماز را اعاده مى‌كنيم! يكى از خصوصيات اخلاقى مرحوم علامه جعفرى اين بود كه خستگى و ناراحتى خود را بروز نمى‌داد. تحمل و بردبارى ايشان در برابر مشكلات و ناملايمات، بسيار تعجب‌برانگيز بود. در زمان فوت دختر سومشان در...

آخرين افطارى قبل از ماه مبارك رمضان (در سال 1376)، قرار بود در يك مجلس افطارى كه تكرار جلسات قبلى بود، در منزل يكى از دوستان خدمت ايشان باشيم. يك روز قبل از آن روز، مجلس ترحيم و ذكر يادى از برادرشان (حاج مهدى جعفرى) كه تازه فوت...

همسرى صبور به ياد دارم كه هرگاه به منزل استاد جعفرى مى‌رفتيم، همسرشان هميشه با گشاده‌رويى از ما و ديگر مهمانان پذيرايى مى‌كرد. اين همسر باوفا در خلال چهل سال زندگى مشترك با علامه جعفرى، هیچ شِكوِه و شكايتى از...

شروع دوستى ما من اولين‌بار در تبريز با مرحوم علامه جعفری ديدار كردم و در سال 1337 شمسی كه به تهران آمدم، از طريق آقاى مهدی فكورى (پسر عموی شهید فکوری) كه در سراى امير بازار حجره داشت، دوستى ما آغاز شد. اولين دوره شرح و...

اولين ديدار در سال 1335 كه به مدرسه نواب مشهد براى درس و بحث رفت و آمد داشتم، يك روز سه روحانى جوان را كه تازه از نجف اشرف برگشته بودند، در فضاى مدرسه ديدم كه يكى از آنان جناب آقاى محمدتقى جعفرى تبريزى بود. اين اولين ديدار من...