تكامل در فرهنگ چگونه روی می دهد؟

علل ناهماهنگی عناصر فرهنگی

 

گفتیم كه فرهنگ دارای عناصر گوناگونی است كه هماهنگی آن ها موجب تعالی فرد و بقای جامعه می شود. متأسفانه در اكثر جوامع بشری میان عناصر فرهنگ ناهماهنگی وجود دارد. اگر عناصر اصلی یك فرهنگ دچار اختلال شدید شوند، كل فرهنگ دچار تباهی خواهد شد. مهم ترین اختلال در فرهنگ یك جامعه نیز ناشی از گسیختگی اركان معنوی و ارزش های انسانی است. عواملی كه سبب ناهماهنگی در عناصر فرهنگی جامعه می شوند، عبارت است از:

 

1- خودخواهی قدرتمندان : گاهی قدرتمندان خودخواه به اختلال برخی از عناصر فرهنگی می پردازند.

 

2- لذت گرایی: لذت پرستی از مهم ترین عوامل ناهماهنگی در عناصر فرهنگی است.

 

3- سلطه گری: این پدیده نیز با اشكال گوناگون می تواند ارزش های فرهنگی را از میان ببرد.

 

این نكته را نیز باید در نظر داشت كه هماهنگی در عناصر فرهنگی یك جامعه، به معنای آن نیست كه همه آن عناصر به یك سلسله اصول خاص مستند باشند، زیرا هر یك از نمودها و عناصر فرهنگی باید از منشأ خود ریشه بگیرد. به طور مثال: اشكالی ندارد كه فرهنگ اخلاقی یك جامعه ریشه در اصول عاطفی داشته باشد، اما فرهنگ علمی عینی گرا و عقلی باشد؛ یا فرهنگ هنری ریشه در گرایش های تجریدی داشته باشد، ولی فرهنگ تاریخ شناسی آن از امور عینی منشأ بگیرد.

 

آیا فرهنگ حركت تكاملی داشته است؟

 

برخی معتقدند كه فرهنگ در طول تاریخ، حركت تكاملی داشته است. این قبیل متفكران با توجه به پیشرفت برخی از عناصر فرهنگی، نظیر علم و بهره برداری بشر از استعدادهای خود، حركت فرهنگ بشری را تكاملی دانسته اند. اگر منظور از پیشرفت، گسترش علم و تكنیك است، یعنی بشر در ارتباط با طبیعت و زندگی هم نوعان خود، از پیشرفت برخوردار بوده، قابل انكار نیست، زیرا ضرورت تنظیم زندگی در عرصه طبیعت، همراه با سودجویی و سلطه گری بشر، موجب گسترش برخی پدیده های فرهنگی در طول تاریخ بوده است. اما آن قسمت از فرهنگ كه موجب رشد روح و روان انسان ها می شود، پیشرفت و تحول تكاملی نداشته است. به عبارت دیگر، فرهنگ مادی بشر پیشرفت كرده، اما همه ابعاد فرهنگ بشری تكامل پیدا نكرده است. برای مثال:

- بشر هنوز نتوانسته به فرهنگ خودخواهی التزام پیدا نكند.

- فرهنگ محبت ورزیدن به انسان ها و عشق های سازنده و ایجاد خیرات و كمالات، رخت بربسته است.

- فرهنگ حاكمیت حق و بهره برداری از قدرت در راه اعتلای حق و اجرای آن، تضعیف شده است.

- فرهنگ وجدان علمی،تحت تأثیر شهرت پرستی و خودخواهی و مقام پرستی قرار دارد.

- فرهنگ توجه به نوابغ و شخصیت های سازنده و بهره برداری صحیح از آن ها در اكثر جوامع از میان رفته است.

- فرهنگ ارتباط سازنده میان انسان ها، از بین رفته و ارتباط انسان ها، مانند ارتباط گرگ و میش در آمده است.

- اگر فرهنگ بشری، پیشرفت تكاملی داشته است، پس چرا بشر به اصول زیربنایی حیات خود، یعنی:

الف - حیات شایسته

 

ب - كرامت و شرافت انسانی

 

ج - آزادی معقول و مسوولانه

 

د - تساوی همه در برابر قوانین

 

توجه ندارد.

بشر هنوز اسیر فرهنگ ناشی از تفكرات ماكیاولی و تنازع بقا و قدرت گرایی است. ركود فرهنگ تكاملی سبب شده تا اكثریت انسان ها از دریافت حقایق عالی و التزام به آن ها محروم شوند و از دریافت زیبایی های معقول محروم بمانند. فرهنگ حاكم بر زندگی ماشینی، موجب شده انسان ها از درك زیبایی هستی، زیبایی عدالت، زیبایی آزادی، زیبایی شرافت انسانی ناتوان بمانند.

امروزه ارتكاب به اعمال ضد اخلاقی، به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف، در فرهنگ سیاسی تجویز می شود. منطق اقتصاد انسانی نیز به مصرف گرایی بدل شده و فرهنگ معیشت برای حیات، به فرهنگ حیات برای معیشت تبدیل شده است.

 

تعداد بازدید: ۲۴۸۹۰