زندگی در بازخیزش

13- پاك كردن سینه از كینه توزی ها و بغض ها، علامت ورود به مسیر تصعید حیات تكاملی است. اگر خصومت و دشمنی با كسی شدت پیدا كند و سطوح روان را دربرگیرد، آن هم به گونه ای كه سایر فعالیت های روانی را تحت الشعاع خود قرار دهد، مخالفت به كینه مبدل خواهد شد. كینه توزی موجب می شود تا حق نگری از انسان سلب شود. در كینه توزی، انسان به قوانین و ارزش های انسانی بی اعتناء می شود و تا نابودی طرف مقابل پیش می رود.

 

14- حركت در مسیر تصعید حیات تكاملی هنگامی شروع می شود كه توقع پاداش برای انجام تكالیف و كارهای شایسته از دل زدوده شود. اگر رابطه انسان ها برمبنای سوداگری باشد، راهی به سوی تصعید حیات تكاملی وجود نخواهد داشت. رفتار بسیاری از انسان ها به گونه ای است كه تا چیزی را از كسی نگیرند، چیزی را پس نمی دهند. سوداگری و دو پدیده پاداش و كیفر از امور ضروری برای خود طبیعی می باشند. انسان در انجام تكالیف باید از سوداگری ها پا فراتر نهد تا رشد و تكامل پیدا كند.

 

15- احساس نقص در حیات طبیعی محض، موجب حركت در مسیر تصعید حیات تكاملی خواهد شد. اگر انسان اشتیاق به كمال نداشته باشد، یا از داشتن نقص احساس درد و رنج نكند، در مسیر تصعید حیات تكاملی قرار نخواهد گرفت. متأسفانه بسیاری از مردم از عدم وصول به كمال، احساس درد نمی كنند تا برای رفع نقص خود، گام های اساسی بردارند.

 

16- در تصعید حیات تكاملی، پاداش و كیفر برمبنای نیت هاست. نیت عبارت است از تصمیم و اقدام هدفدار كه ارزش آن از یك سو وابسته به ارزش هدفی است كه انسان را به اتخاذ تصمیم وامی دارد، و از سوی دیگر، مربوط به انگیزه مغز و روان آدمی است. اگر تصمیم و اقدام برای وصول به یك هدف، مبتنی بر انگیزه منفی باشد، شخصیت انسان سقوط خواهد كرد و اگر انگیزه برای انجام كار، مثبت باشد، شخصیت انسان به اعتلا خواهد رسید. بر همین اساس است كه می گوییم: پاداش و كیفر یا اعتلا و سقوط شخصیت افراد به نیت آن ها بستگی دارد.

 

17- اعتقاد به نظارت الهی بر همه كردارها و گفتارها و آن چه كه در درون انسان می گذرد، عامل اساسی برای تصعید حیات تكاملی است. اگر انسان معتقد باشد كه خداوند بر همه حركات درونی و بیرونی او عالم است، از ارتكاب به زشتی ها و پلیدی ها دوری خواهد كرد. عدم ارتكاب به زشتی ها برای چنین فردی، به خاطر ترس از كیفر اجتماعی نیست، بلكه ناشی از شرم و حیا از مبدأ جهان است. اعتقاد به نظارت خداوند بر شؤون حیات انسانی، موجب تصعید حیات تكاملی می شود، زیرا وی می داند كه خداوند خیر و كمال او را می خواهد و برای دستیابی به این آرمان، راه های معقول را تعیین نموده و وسایل تحقق آن را در اختیار انسان قرار داده است و عمل به تكلیف الهی، راه نیل به خیر و كمال است.

 

18- تصعید حیات تكاملی بدون به كار انداختن عقل امكان پذیر نیست و بدون تهذیب روحی، عقل هیچ كار انسانی انجام نخواهد داد. اگر عقل از راهنمایی های وجدان پاك و فطرت سلیم برخوردار باشد، می تواند راه و مسیر رشد و كمال را به انسان نشان دهد، زیرا عقل به تنهایی نمی تواند موجب پیشرفت انسان در تصعید حیات تكاملی شود. عقل باید با تهذیب نفس همراه باشد تا موانعی را كه سد راهش می باشد، از میان ببرد.

 

19- من انسانی در مسیر تصعید حیات تكاملی به انبساط و شكوفایی طبیعی نیاز دارد.اگر روح علوی طلب، یا سطح ماورای طبیعی، به مقتضای ذات خود، سطح مجاور طبیعت را بدون مهلت برای احساس آسایش و انبساط و به طور مستمر در مسیر تصعید قرار بدهد، و آن را از مختصات طبیعی غرایز با سرعت و بی امان قطع كند، یا با سرعت و بی امان، "من" و مختصاتش را به دنبال خود بكشد و پیرو خود بسازد، بدون تردید این "من" مختل خواهد شد و مدیریت كالبد را كه مانند مركبی برای آن است، از دست خواهد داد. بنابر این، برای تصعید حیات كمالی، مدارا با من ضرورت دارد."

 

20- پیش نگری و حركت به جلو در مسیر تصعید حیات تكاملی. حركت انسان در مسیر تصعید تكاملی همواره باید رو به جلو باشد، نه به سوی قهقرا.

تقلید از گذشتگان و پیروی از عقاید و رسوم آن ها، گاه عقل آدمی را از فعالیت منطقی باز می دارد و نمی گذارد انسان پیش برود. از همین جاست كه می گوییم: انسان در مسیر حیات تكاملی باید فرهنگ حاكم بر جامعه خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و عناصر رسوبی غلط آن را از میان ببرد. تقلیدها سد پولادینی در برابر حركت انسان ها به سوی تكامل است.

درمسیرتصعید حیات تكاملی باید به دو نوع آینده - كه هر انسانی در پیش روی دارد - توجه كرد:

 

الف - آینده همین حیات دنیوی كه اندیشه و تعقل برای آن یك ضرورت حیاتی است.

 

ب - آینده حیات اخروی كه اگر كسی آن را بپذیرد، یا نادیده بگیرد، حیات دنیوی نیز قابل تفسیر نخواهد بود.

 

21- خیرخواه ترین مردم درباره خویشتن، مطیع ترین آن ها نسبت به پروردگار است. امیرمؤمنان(ع) می فرماید:

 

عِبادَ اللّهِ اِنَّ اَنصَحَ النّاسِ لِنَفسِهِ اَطوَعُهُم لِرِّبه واِنَّ اغَشَّهُم لِنَفسِهِ اَعصاهُم لِرَبِّه

"ای بندگان خدا، خیرخواه ترین مردم درباره خویشتن، مطیع ترین آنان به پروردگار خویش است و خیانت كارترین مردم برخویشتن، عامی ترین آنان بر پروردگارش می باشد."

 

انسان در رابطه با خدا، نظاره و سلطه خداوندی را درباره "من" احساس می كند. این احساس موجب می شود كه انسان موجودیت خود را در همه احوال در حیطه علم خداوندی بداند و در نتیجه از مسیر حق منحرف نشود.

تعداد بازدید: ۲۲۷۳۵