سخن روز
جاذبيت صورت، تنها مىتواند سطح طبيعى من را ارضا و خشنود کند، اما آن سطوح بسيار والاى من كه اشتياق سوزان به كمال و جمال والاى الهى دارد، هرگز نمىتواند در زندانِ دو خط ابرو و دو شكل و رنگ چشم محبوس شود.
ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 12
۰۶ دی ۱۳۹۶
ضعف و ناتوانى جسمانى كه معلول افزايش سن است، رابطه حتمى و مستقيم با ناتوانى ذهنى ندارد، زيرا اكثر متفكران و نوابغ پس از گذشت دوران جوانى و آغاز تنزل قدرت جسمانى، به فعاليتهاى ذهنى فوقالعادهاى نائل مىشوند.
ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 6
۰۶ دی ۱۳۹۶
يقينهاى اصيل و مفيد، آن سوى پل شك و ترديد قانونى است.
ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 7
۰۶ دی ۱۳۹۶
ادامه شك و ترديد براى فرار از واقعيتها، آن نابينايى است كه خود را هم به فراموشى خواهند سپرد. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 7
۰۶ دی ۱۳۹۶
آرى، بشر فراموشكار است. لذا، به جرئت مىتوان گفت: بيش از آنکه قربانى جهالتش باشد، قربانى فراموشكارى خويش است كه از اهميت ندادن به حقايق ناشى می¬شود. به همين جهت است كه خدا به انسانها تعليم مىدهد كه در هنگام نيايش بگويند: اى پروردگار ما! اگر فراموش يا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مفرما. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 7
۰۶ دی ۱۳۹۶
در آن هنگام كه غرايز حيوانى، مشاعر و ادراكات و تعقل آدمى را در استخدام خود به زنجير كشيد، هيچ صداى سازنده¬ای به گوش چنين جانورى راه نخواهد يافت. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 7
۰۶ دی ۱۳۹۶
وصول به هدف «حيات معقول» فقط با درك و پذيرش اِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا اِلَيْهِ رَاجِعُونَ (ما از آنِ خداييم و بازگشت ما به سوى اوست»، امكان پذير است. تكرار «اهدنا الصراط المستقيم» در هر شبانه روز ده مرتبه، كاشف از حساسيت زندگى آدمى است كه از مرز ميان رشد و سقوط عبور مى كند.
ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 8
۰۶ دی ۱۳۹۶
بعضى از روان شناسان مىگويند: در حالت احتضار (جانكندن)هاى معمولى، امواجى در مغز مشاهده مىشود كه آمیخته ای از امواج دوران كودكى و جوانى و ميانسالى و پيرى است. در يك جمله از اميرالمؤمنين (ع) اين نكته را مىبينيم: يُفَكِّرُ فِيمَ أَفْنَى عُمْرَهُ، وَفِيمَ أَذْهَبَ دَهْرَهُ! (در آن لحظات نهايى زندگى، در آنچه عمرش را فانى کرده و روزگارش را گذرانده است، مىانديشد.)
ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 8
۰۶ دی ۱۳۹۶
ویکتور هوگو مىگويد: «تماشاگهى عظيم وجود دارد كه دريا ناميده مىشود. تماشاگهى عظيم تر از آن نيز وجود دارد كه آسمان ناميده مىشود. تماشاگهى عظيمتر از اين دو وجود دارد كه وجدان آدمى است». دو تماشاگه عظيم به نام آسمان و وجدان، همان است كه كانت مىگويد: «از تماشاى دو چيز هرگز سير نمىشوم: يكى آسمان لاجوردين. دوم، وجدان آدمى.»
ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 8
۰۶ دی ۱۳۹۶
هيچ شوخى درباره شناخت انسان بىاساستر از اين نيست كه بگوييم: انسان اين است و جز اين نيست. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 8
۰۶ دی ۱۳۹۶