از علم تا فلسفه؛ درنگی درونی

4- فلسفه علم باید در تقلیل بازیگری های انسان، گام های مؤثری بردارد. این بازیگری مربوط به دخالت عوامل ادراكی است، نظیر حواس و آزمایشگاه ها و دیگر وسایل و ابزاری كه موجب ارتباط انسان با واقعیات می شود.

 

5- فلسفه علم با كشف ارتباط میان علوم گوناگون و ارائه دیدگاه های كلی در عرصه جهان بینی ها، باید محققان را از زندانی شدن در دایره محدود موضوع های خاص خود نجات دهد و آن ها را برآن دارد تا به جستجوی اصول و مبادی و اهداف حیات بپردازند.

به عبارت روشن تر، فلسفه علم باید به پژوهشگران تفهیم كند كه هر چند آن ها در موضوع مورد تخصص خود صاحب نظر هستند، ولی ممكن است از آن چه در پیرامون آن ها می گذرد - به ویژه اصول و مبادی اهداف حیات بشر - ناآگاه باشند.

 

6- هرچند ارائه راه كارهای اكتشاف واقعیات در علوم بسیار دشوار است، اما فلسفه علم می تواند در این زمینه چند گام بردارد:

الف- نشان دادن راه درست اندیشیدن.

ب- ارزیابی كامل قضایایی كه به عنوان تئوری در اختیار پژوهشگران قرارمی گیرد.

ج- رهاسازی محققان از تقید افراطی به اصول پیش ساخته.

 

7- تعیین اهمیت و ملاك ترجیح علوم بر یكدیگر. فلسفه علم باید نشان دهد كه همه علوم از اهمیت یكسانی برخوردار نیستند، بلكه بعضی بر بعضی دیگر رجحان دارند. فلسفه علم می تواند با تحقیقات دامنه دار خود، به شناسایی ملاك و معیار این امر بپردازد. این ملاك باید بر مبنای حیات معقول انسان ها استوار شده باشد.

 

8- تحقیق درباره مبانی فلسفی هر یك از علوم و كشف روابط میان آن ها جهت كشف وحدت عالی علوم.

 

9- تجدیدنظر مستمر در اصول و قوانین علمی و صنعتی و جهان شناسی و وسایل مربوط به آن ها". اساسی ترین عامل تجدیدنظر نیز برقراركردن رابطه آزاد با آن اصول و قوانین و مسائل است. به این معنا كه پذیرش آن امور در حد اعتقادات ایمانی تلقی نشود، تا انسان در هر موقعیتی كه مناسب دید، از آن ها بهره برداری كند.

 

در فلسفه علم باید از یك سو ضرورت حیاتی تجدیدنظر مستمر در اصول و نظریات علوم را فراهم آورد و از سوی دیگر، راه های عقلانی و قابل قبولی را برای تجدیدنظر نشان داد. البته معنای این سخن آن نیست كه ما هیچ اصل ثابتی در علوم و معارف بشری نداریم، بلكه مراد آن است كه باید با روحیه نوگرایی، به اصول و موضوعهای گوناگون علمی نگریست تا ابعاد مختلف مسائل مورد بحث حل شود.

 

آن چه كه دارای اهمیت است و نیاز به هشیاری و آگاهی كامل دارد، این است كه حتی باید در تصورات (ابعاد و جهات) عقلانی علم متعارف هم كه ثابت و صحیح تلقی شده است، تجدیدنظر مستمر كرده، هر روز آن ها را در معرض تحقیق و دریافت ها جدیدتر قرار بدهیم، به طوری كه همواره آن ها را مانند یك حقیقت تازه كشف شده تلقی كنیم، زیرا همان گونه كه اشاره كردیم، اغلب اكتشافات علمی و صنعتی معلول حالت نوگرایی و نویابی مغزی و روانی متفكرانی بوده است كه اصول و قوانین را در هر موقعیت از تفكرات و كاوش های علمی، قابل تجدید نظر و دریافت تلقی نموده اند.

 

فلسفه علم و علوم انسانی

 

در دوران ما، فلسفه علم بیش تر به علوم طبیعی توجه دارد تا علوم انسانی. ماهیت و پیچیدگی های وجودی انسان، كار را برای فلسفه علم دشوار می سازد. می دانیم كه موضوع علوم انسانی عبارت است از انسان، آن هم با صدها بعد مادی و معنوی و این ابعاد نیز تحت تأثیر اراده، تصمیم، تلقین، تجسیم، آرزوها و آرمان های انسانی است. با توجه به این امور، به سادگی نمی توان اصول و قوانینی را برای انسان پی ریزی نمود تا فلسفه علم در مقدمات و نتایج و ثبات و تغییر و تحول آن ها اظهارنظر كند.

 

اگر بنا شود كه استعدادهای مادی، معنوی، مغزی، روانی و رفتارهای انسان قالب گیری شود، انسان وارد عرصه موجودات طبیعی یا ماشینی خواهد شد. علاوه بر این، از هیچ دانشی حتی فلسفه هم نباید انتظار داشت كه مانند مفاهیم تجریدی ریاضی، در مورد انسان نظر بدهد. محتوای فعالیت های ریاضی كمیت است، اما علوم انسانی با امور كیفی و یك سلسله حقایق پیچیده سروكار دارد. به طور كلی، دو عامل اساسی موجب می شود تا فلسفه علم نتواند به خوبی از عهده علوم انسانی برآید.

 

1- دشوار بودن شناسایی اصول و قوانین حاكم بر ارتباط های چهارگانه انسان. هرچند تلاش های بسیاری برای شناسایی انسان و استعدادها و ابعاد گوناگون او انجام گرفته، ولی معارف كلی و مورد اتفاق نظر كم است، بنابر این، فلسفه علم نمی تواند به خوبی مبانی و روش های علوم انسانی را بیان كند.

 

2- بازتاب های گوناگون و متضاد، انسان در برابر موضوع های مختلف، دشواری هایی را برای فلسفه علم در زمینه علوم انسانی ایجاد می كند.

توضیح: انسان در جهت رفع نیازهای گوناگون خود، نظیر نیازهای اقتصادی، حقوقی و بهداشتی تلاش های بسیاری می كند كه چون بسیاری از این نیازها ثابت هستند، علوم انسانی می تواند نیازهای اولیه اقتصادی و عوارض آن را مطابق اصول و قوانین كلی برای ما بیان كند. با نگرش فلسفی می توان این اصول و قوانین را بررسی كرد، ولی پس از مرتفع شدن نیازهای انسان، نمی توان وضع جامعه ای را كه او در آن به سر می برد، پیش بینی كرد. مثلا نمی توان گفت: پس از آن كه مشكلات اقتصادی جامعه برطرف شد، آیا مردم حتمآ از اخلاق و فرهنگ و دین و حقوق و سیاست عالی برخوردار خواهند شد یا نه؟ به عبارت دیگر، پس از رفع نیازهای خاص انسان، نمی توان موضع گیری و موقعیت انسان را در ارتباط های چهارگانه وی را (ارتباط با خود، با خدا، با جهان و با هم نوع)، مشخص نمود.

تعداد بازدید: ۵۸۰۰۷

فرم تماس

آدرس:

فلکه دوم صادقیه - بلوار آیت الله کاشانی - خ حسن آباد - کوچه 4 - پلاک 22 - ایران - تهران

کد پستی: 1481843465
مرکز فروش آثار:
ایمیل: info@ostad-jafari.com
تلفن ثابت: +9821 44091042 +9821 44005453
نمابر: +9821 44070200
حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری است
توسعه و پشتیبانی فنی شرکت توسعه همراه افزار ایرانیان