از علم تا فلسفه؛ درنگی درونی

شك فلسفی

 

شك به معنای تساوی دو احتمال در مورد اثبات و نفی یك واقعیت است. در مقابل، علم به معنای انكشاف صد در صد واقعیت است. ماهیت شك همواره یكسان است و میان شك فلسفی با سایر شك ها هیچ تفاوتی وجود ندارد. در پدیده شك، شخص مدرك در مقابل واقعیت در حالت ابهام و تاریكی قرار دارد. به عبارت دیگر، شك پدیده ای آمیخته از روشنایی و تاریكی است. در جهل ابتدایی فقط نقطه تاریك وجود دارد، اما در شك - همان نقطه تاریك - از جهاتی دارای روشنایی است. اگر انسان نسبت به موضوعی هیچ گونه آگاهی نداشته باشد، شك هم نخواهد داشت. شك در جایی است كه در باب یك موضوع، هم مجهول و هم آگاهی هایی وجود داشته باشد. شك و تردید را می توان بر دو نوع دانست:

 

1- شك و تردیدهای معمولی كه از تعارض دلایل و شواهد عقلانی و مشاهدات حسی حاصل می شود. این نوع شك، معلول اشتباهات و جهالت هایی است كه در طول زندگانی نصیب انسان می شود و برای رهایی از آن، چاره ای جز تلاش های علمی وجود ندارد.

 

2- تردید و تحیر در مسایل عالی الهی، نظیر تردیدهایی كه بشر در امور ماورای طبیعی دارد. این گونه تردیدها را با تفكرات نمی توان از میان برد. برای برطرف ساختن این تاریكی ها باید به سوی خدا گام برداشت.

 

در شك و تردیدهای معمولی نیز ارتباط با خدا می تواند آثار زیانبار روانی ناشی از آن را از میان ببرد. به گفته مولوی:

 

هر كه را در جان خدا بنهد محك            هر یقین را بازداند او ز شك

 

انسان هر مقدار هم با حواس و با وسایل دقیق تر مسلح شود، باز هم نمی تواند از بازیگری خود در جهان معلومات فاصله بگیرد. بنابر این، همواره این تردید برای او باقی خواهد بود كه مرز میان بازیگری و تماشاگری درباره جهان هستی، چیست و كجاست؟

 

با این حال، اگر ما بتوانیم در جهان هستی قطره معلومات خود را به دریای بیكران علم خداوند مربوط یا منسوب بسازیم، تردید و تشكیك ما موجب شكنجه و ناراحتی روانی ما نخواهد شد.

عوامل شك را می توان دو قسم دانست:

 

الف - گروهی منشأ شك را بازیگری های انسان در شناسایی واقعیات جهان دانسته اند. شكاكان قدیم به جهت دخالت خطای حواس در شناسایی، از شك پیروی می كردند. با توجه به پی بردن بشر به خطاهای حواس، امروزه این عامل برای تحقق شك پذیرفتنی نیست.

 

مسأله بازیگری های حواس، فقط هنگامی می تواند واقعیات را مشكوك جلوه دهد كه نتوان آن بازیگری ها را به نفع تماشاگری ها تقلیل داد، اما امروزه كه وسایل فنی توانسته خطای حواس را آشكار نماید، دیگر نباید بازیگری های حواس را عامل اساسی شك تلقی كرد.

 

ب - گروهی دیگر، وجود یك یا چند مجهول در جهان هستی را با توجه به پیوستگی اجزای جهان با یكدیگر، عامل اساسی شك فلسفی دانسته اند. این عامل نیز منطقی به نظر نمی رسد، زیرا بشر حقایق بسیاری را بدون كوچك شكی در آن ها می تواند بپذیرد و اساسآ اگر بشر یك سلسله حقایق تردیدناپذیر را نپذیرد، هیچ نوع معرفتی نخواهد داشت.

 

از طرف دیگر، شك در بعضی از اجزاء منافاتی با یقین به اصل سیستم مجموعی كلی ندارد. مثلا ما یك تابلو را مركب از صدها خطوط و اشكال و الوان، در حال یك سیستم منظم مشاهده می كنیم و یقین داریم كه نقاش این تابلو یك موضوع معینی را درنظرگرفته و از این خطوط و اشكال و الوان برای ترسیم آن موضوع استفاده نموده است، ولی ممكن است ما به موقعیت بعضی از آن خطوط و اشكال و الوان، جهل و به عبارت دیگر شك داشته باشیم. اگر ما در مجموع جهان طبیعت، علم به هماهنگی داشته باشیم، جهل ما به بعضی از پدیده ها و روابط، منافاتی با علم به سیستم كلی نخواهد داشت.

 

اختلاف در شك ها، از جهت موضوع آن ها و روشنایی واحدهایی است كه آن را احاطه كرده است. مسأله شك را می توان به شك عمیق و شك سطحی تقسیم نمود. اگر آگاهی ما از موضوع خاصی كه نسبت به آن شك داریم، اندك باشد، شك ما سطحی خواهد بود. اما اگرمعلومات بیش تری درباره موضوع داشته باشیم - روشنایی های ما در مورد متعلق شك زیاد باشد - شك ما عمیق خواهد بود. برای مثال: اگر در مورد این سؤال كه "آیا آزادی درونی قابل تغییر است"، معلومات ما اندك باشد، شك ما سطحی خواهد بود و هر چه در مورد مفاهیمی چون آزادی درون و تغییر، اطلاع بیش تری داشته باشیم و در عین حال تاریكی هایی هم درباره این امور وجود داشته باشد، شك ما عمیق تر خواهد بود. خلاصه، اشخاص به اندازه معلومات خود درباره یك موضوع شك سطحی یا عمیق خواهند داشت.

 

شك اندیشمندان هم در همه زمینه ها نباید یكسان تلقی شود. مثلا برتراند راسل در منطق و ریاضیات و فلسفه غرب دارای معلومات عمیقی است، اما در فلسفه شرق و روان شناسی و حقوق و اخلاق و مذهب، معلومات عمیقی ندارد و لذا شك وی در همه زمینه نباید یكسان تلقی شود.

 

شك اصولا برای پیشبرد فرهنگ و تمدن بشری، یك پدیده ضروری است. اگر انسان ها در هر دورانی در برخی از معلومات یقینی خود شك نكنند، چگونه می توانند در مسیر علم گام های بلندی بردارند. البته شك در معلومات رسمی باید جهت وصول به كشف مجهولات جدیدتر باشد، نه آن كه فرد شك خود را اصل قرار دهد و در همه چیز به تردید افتد. اگر كسی قصد كشف معارف جدید را نداشته باشد، قدرت آن را خواهد داشت كه اصول و مبانی فكر بشری را هم زیر سؤال ببرد. این شك، دیگر شك فلسفی نیست، بلكه یك بیماری روانی است. در واقع، نباید شك را مطلوب بالذات تلقی كرد، بلكه باید آن را وسیله رهایی از زنجیر معلومات كهن و كوشش برای وصول به واقعیات تلقی كرد. برخی شك را ابزاری جهت "فرار از سنگینی اصول و قوانین ثابته" به كار می برند.

تعداد بازدید: ۵۷۶۰۷

فرم تماس

آدرس:

فلکه دوم صادقیه - بلوار آیت الله کاشانی - خ حسن آباد - کوچه 4 - پلاک 22 - ایران - تهران

کد پستی: 1481843465
مرکز فروش آثار:
ایمیل: info@ostad-jafari.com
تلفن ثابت: +9821 44091042 +9821 44005453
نمابر: +9821 44070200
حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری است
توسعه و پشتیبانی فنی شرکت توسعه همراه افزار ایرانیان