در گردونه اجتماع

مالكیت

 

پدیده مالكیت یكی از انواع روابط انسانی با اشیاء است. پدیده مالكیت نه عینیت خارجی دارد و نه جنبه تجسمی. مهم ترین عنصر رابطه مالكیت، اختیار و آزادی در مورد شیئی است كه انسان مالك آن می شود. یعنی آدمی می تواند در ملك خود، انواعی از تصرفات را بكند. دو عامل می تواند اختیار انسان را در تعریف ملك خود محدود سازد: یكی عامل ممنوعیت طبیعی است و دیگری ممنوعیت قانون، نظیر آن كه انسان برای استفاده از اسلحه جهت نابودی دیگران مجاز نیست.

 

مالكیت از جمله پدیده هایی است كه صرفآ برای رفع نیازهای انسان نمی باشد. یعنی انسان فقط به آن، از نقطه نظر پدیده ای كه می تواند خواسته های او را برطرف سازد، نمی نگرد، بلكه پدیده ای است كه می تواند اصول بسیاری را مختل و متزلزل كند. مالكیت گاهی موجب می شود قدرت و اختیار ساده انسان نسبت به یك چیز مطلق شود و به سلب قدرت و اختیار دیگران بپردازد. این قبیل امور، گاهی در پرتو قوانین صورت می گیرد، همان گونه كه امروزه قدرت های قانونی با مهارت های خاصی، قدرت بعضی از انسان ها را در اختیار خود می گیرند و به استثمار آن ها می پردازند.

 

 

ریشه های طبیعی مالكیت

 

مالكیت شخصی از چهار منشأ عمده ریشه می گیرد:

1- منشأ غریزی: برخی از متفكران گفته اند كه مالكیت ریشه غریزی دارد و قابل تزلزل نیست. به عبارت دیگر، انسان به تحصیل قدرت و اختیار در تحرك حیات مطلوب خویش، یا به دست آوردن اختیار تام برای تصرف در مواد مطلوب، تمایل دارد.

 

2- منشأ روانی خالص: برخی نیز معتقدند كه مالكیت فرد بر اموال خود، یكی از فروع مالكیت وی بر خودش می باشد. هنگامی كه انسان چیزی را مالك می شود، آن را جزیی از وجود خود تلقی می كند و كسانی كه ریشه روانی مالكیت بر اشیاء را مالكیت انسان بر خود می دانند، اشتباه مهمی مرتكب شده اند، زیرا اولا: مالكیت بر اشیای خارجی یك امر قراردادی است و بر اساس اعتبار اجتماع تحقق می یابد، در صورتی كه مالكیت بر خود، یك امر قراردادی نیست تا به اعتبار جامعه نیاز داشته باشد. ثانیآ: هر موضوع عینی یا غیرعینی كه مالكیت انسان به آن تعلق می گیرد، قابل نقل و انتقال است، در حالی كه شخصیت انسان قابل معاوضه و خرید و فروش نیست.

 

وجه اشتراك میان مالكیت انسان بر خود و بر اشیاء در این است كه چون هر دو بر اثر مشیت الهی به وجود می آیند، لذا خداوند برای بهره برداری از "خود" و "اشیاء"، دستورات خاصی را صادر فرموده است. برای مثال: در مورد مالكیت بر خود، انسان باید به تنظیم شخصیت خویش بپردازد و آن را متلاشی نكند. انسان باید متعرض خود و دیگران نشود و شخصیت آن ها را نابود نسازد. در زمینه مالكیت بر اشیاء نیز دستورات داده شده تا انسان برده اشیای خارجی نشود.

 

3- منشأ طبیعی خالص: برخی اعتقاد دارند كه انسان برای ادامه حیات خود، ناگزیر است موادی را به دست آورد و از آن بهره برداری كند. آدمی بدون كار و كوشش نمی تواند از مواد طبیعت استفاده كند و هنگامی هم كه انرژی های عضوی و مغزی خود را برای استفاده از آن ها به كار می گیرد، احساس مالكیت نسبت به آن مواد اشیاء پیدا می كند.

 

4- لزوم تشخیص موقعیت: بعضی گفته اند كه اگر مالكیت بر اشیاء تحقق پیدا نكند، رابطه میان انسان با اشیاء متزلزل می شود و در نتیجه موقعیت هیچ فردی را در جامعه نمی توان تثبیت كرد.

مالكیت امری غریزی است و مقصود از غریزه، تمایل انسان به تحصیل قدرت و آزادی برای نیل به حیات مطلوب است. انسان ذاتآ احساس می كند كه برای ادامه حیات و بقای خود، نیاز به كار و كوشش دارد. با این بیان، دلیل اول و سوم، یكی می شود و دلیل چهارم نیز مورد پذیرش قرار نمی گیرد.

 

در واقع، تمایل به تحصیل قدرت و آزادی در بهره برداری از آن، ریشه در ذات انسان دارد. متفكران بسیاری هم روی این نكته تأكید كرده اند، اما به این نكته توجه نداشته اند كه تمایل مزبور دو پهلوست، یعنی یك عامل مشخص و معین در ذات انسان نیست كه در همه شرایط فقط یك معلول معین را به وجود آورد. بلكه این تمایل با خود انسان ارتباط دارد. به عبارت دیگر، نمودهایی را كه این تمایل می تواند به وجود آورد، در ارتباط با دو خود متضاد انسان است: خود طبیعی و خود ایده آل.

 

اگر حیات مطلوب فقط با "خود طبیعی" تفسیر شود، تمایل مزبور در جهت احراز موقعیت، برای زندگانی طبیعی محض خواهد بود. در این حالت، نه تنها مالكیت، بلكه اندیشه و تعقل و همه فعالیت های درونی و بیرونی انسان در مسیر خود طبیعی قرار خواهد داشت.

آدمی در بهره برداری از قدرت و آزادی برای حیاتی كه در قلمرو خود طبیعی قرار دارد، با دو قسم فعالیت روبه روست:

 

الف- فعالیت هایی كه فقط مربوط به خود انسان است، یعنی جنبه شخصی دارد. مثلا فردی، قدرت و آزادی خود را در این مسیر به كارگیرد كه شاعر خوبی باشد. چنین فردی در عالم خیالات غوطه ور خواهد بود و از شعر و شاعری نیز هدفی جز ارضای خود طبیعی نخواهد داشت.

 

ب - فعالیت هایی كه مربوط به دیگران می باشد. یعنی ممكن است حیات و آزادی انسان های دیگر را به مخاطره بیندازد، مانند به كارگیری قدرت برای سلطه بر مردم.

 

اگر مالكیت برای یك انسان هدف قرار گیرد و آدمی گسترش و افزایش مالكیت را آرمان خود طبیعی تلقی كند، حیات و آزادی دیگران را به خطر خواهد انداخت. اگر انسان از خود ایده آل برخوردار باشد، تمام فعالیت های درونی و بیرونی او جنبه وسیله ای پیدا خواهد كرد، نه جنبه هدفی. برای چنین انسانی، مالكیت جز وسیله ای برای تحصیل لوازم و مقتضیات زندگی نخواهد بود.

كسانی كه مالكیت را هدف تلقی می كنند، بردگان مملوك اند، نه مالك.

تعداد بازدید: ۴۴۵۵۶

فرم تماس

آدرس:

فلکه دوم صادقیه - بلوار آیت الله کاشانی - خ حسن آباد - کوچه 4 - پلاک 22 - ایران - تهران

کد پستی: 1481843465
مرکز فروش آثار:
ایمیل: info@ostad-jafari.com
تلفن ثابت: +9821 44091042 +9821 44005453
نمابر: +9821 44070200
حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری است
توسعه و پشتیبانی فنی شرکت توسعه همراه افزار ایرانیان