شناخت در قلمروی اندیشه ها

شناخت های عالی

 

مراد از شناخت های عالی، آن نوع فعالیت های ماورای طبیعی ذهن نیست كه قابل تفسیر و توجیه منطقی نباشند، بلكه مراد آن شناخت هایی است كه بر اثر تصفیه درون از هوی و هوس های نفسانی، نصیب انسان می شوند. به عبارت دیگر، با پاكسازی درون از خودخواهی ها، انسان به معرفت های والا توفیق پیدا می كند. این شناخت ها به چهار دسته تقسیم می شوند:

1- معرفت: مراد شناخت همه جانبه واقعیت و آن نوع روشنایی درون است كه از ارتباط ذهن با واقعیت حاصل می شود. اگر متفكری در مورد انسان شناخت یك جانبه و محض نداشته باشد، بلكه انسان را از ابعاد مختلف با روشنایی درونی كه حاصل ارتباط با هویت و ابعاد وجودی انسان است، شناسایی نماید، آن متفكر دارای معرفت خواهد بود. شناخت هایی كه درجهت سودجویی وخودخواهی با جبر حسی و ذهنی به وجود می آیند، معرفت محسوب نمی شوند.

2- تحیر عالی: حیرت به چند نوع تقسیم می گردد:

الف- حیرت ابتدایی و سطحی: ذهن انسان در برخورد با واقعیات، خواهان شناسایی آن هاست، ولی چون با معلوماتی كه از قبل دارد، نمی تواند آن ها را بشناسد، دچار شگفتی و حیرت می شود. با افزایش دانش ما درباره واقعیات جدید، از این نوع حیرت كاسته می شود. كودكان در برخورد با واقعیاتی كه برای اولین بار آن ها را درك می كنند، دچار شگفتی و حیرت نمی شوند، چرا كه معلوماتی از پیش ندارند.

ب- حیرت ناشی از جهل: ذهن ابتدایی انسان در برابر پدیده ای كه موجب حیرت او می شود، دو حالت دارد: یك حالت این است كه حتی در مورد حیرت خود چیزی نمی داند. یعنی نمی داند كه ذهن او به خاطر جهل به واقعیت در حیرت فرو رفته است. دیگر این كه: گاه ذهن به هنگام حیرت دچار ركود می شود و از روی ناآگاهی با این حیرت مبارزه می كند.

ج- حیرت ناشی از شك و تردید: كسانی كه برای دانستنی های خود ارزش مطلق قایل هستند و به آن ها اطمینان بی اندازه دارند، اگر با مجهولاتی روبه رو شوند، بر اثر تردید در مورد دانستنی ها، حیرت ناراحت كننده ای در خود احساس خواهند كرد.

د- حیرت در كنار دانستنی ها: در كنار معلومات و آگاهی هایی كه انسان دارد، حیرت هایی نیز وجود دارد. این نوع حیرت موجب می شود تا آدمی به دانستنی های خود غرور پیدا نكند و در برابر واقعیات از خود فروتنی نشان دهد.

ه - حیرت مافوق دانش و اندیشه: اندیشمندانی كه به یك یا چند رشته علمی و یا در تفكرات فلسفی مشغول هستند، اگر دچار غرور فكری نشوند و فعالیت درونی و فكری خود را با خیره شدن به خود و سرمایه های علمی راكد نكنند، از حیرتی خاص برخوردار خواهند شد. در این مرحله دو نوع حیرت دیده می شود.

نوع یكم- حیرت ایستا و منفی كه فرد احساس می كند به بن بست فكری رسیده است و در نتیجه از حركت باز می ایستد. افرادی كه با این حیرت مواجه هستند، پایان دانستنی ها را شك و تردید می دانند.نوع یكم- حیرت ایستا و منفی كه فرد احساس می كند به بن بست فكری رسیده است و در نتیجه از حركت باز می ایستد. افرادی كه با این حیرت مواجه هستند، پایان دانستنی ها را شك و تردید می دانند.

نوع دوم- حیرت پویا و مثبت كه عامل نیرومندی است برای شناسایی موضوعاتی كه درباره آن، فرد به حیرت فرو رفته است. این نوع حیرت، پدیده ای است آكنده از "احساس عظمت و جاذبیت در موضوعاتی كه مافوق اصول و قوانین دانش های رسمی است. در این مقام والای معرفت، تضادهای مراحل دانش در وحدت های عالی مرتفع می شوند". به گفته مولوی:

گه چنین بنماید و گه ضد این                         جز كه حیرانی نباشد كار دین

نه چنان حیران كه پشتش سوی اوست            بل چنین حیرت كه محو و مست دوست

و- حیرت عالی و ایده آل: این نوع حیرت از مقوله شك و تردید نبوده؛ هم چنین چكیده مستقیم دانش ها و تجربه ها هم نیست. در این نوع حیرت، انسان تابش نور جلال و جمال الهی را در درون خود مشاهده نموده، در نتیجه اشراف خاصی بر واقعیات پیدا می كند و در عظمت هستی غوطه می خورد و از شور و شعف خاصی برخوردار می شود. از همین جاست كه پیامبر(ع) فرمود: "رب زدنی تحیرآ" (پروردگارا، بر حیرتم بیفزای). این نوع حیرت نیز مافوق همه آگاهی ها و دانش هاست. عطار نیشابوری این نوع حیرت را چنین بیان می كند.

 

مرد حیران چون رسد این جایگاه       در تحیر مانده و گم كرده راه

گم شود در راه حیرت محو و مات       بی خبر از بود خود وز كائنات

هر كه زد توحید بر جانش رقم          جمله گم گردد ازو او نیز هم

گر بدو گویند هستی یا نه ای؟        سربلند عالمی پست كئی؟

در میانی یا برونی از میان؟             در كناری یا نهانی یا عیان؟

فانیی یا باقیی، یا هر دویی؟         هر دویی یا تو نئی یا نه تویی؟

گوید اصلاً می ندانم چیز من              وین ندانم، هم ندانم نیز من

هر كه در دریای كل گم بوده شد          دائمآ گم بوده و آسوده شد

 

3- شناخت عرفانی : در این نوع شناخت، انسان به درك جهان با همه اجزاء و روابطش، مانند یك حقیقت شفاف و صیقلی یافته كه هر جزیی از آن را تجلی حق تعالی می یابد، نایل می شود.

4- حكمت : عبارت است از: "شناخت اجزای عالم هستی و روابط آن ها در یك كل هماهنگ" كه وابسته به خالق هستی است. این نوع شناخت، با عمل در مسیر گردیدن تكاملی نصیب انسان می شود. كسی كه از این نوع شناخت برخوردار است، همه انسان ها را در مسیر حركت به سوی خدا می بیند و اگر یك فرد از این مسیر دور شود، گویی خود از مسیر كمال دور شده است.

 

تعداد بازدید: ۵۳۷۸۱

فرم تماس

آدرس:

فلکه دوم صادقیه - بلوار آیت الله کاشانی - خ حسن آباد - کوچه 4 - پلاک 22 - ایران - تهران

کد پستی: 1481843465
مرکز فروش آثار:
ایمیل: info@ostad-jafari.com
تلفن ثابت: +9821 44091042 +9821 44005453
نمابر: +9821 44070200
حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری است
توسعه و پشتیبانی فنی شرکت توسعه همراه افزار ایرانیان